یکی از ویژگیهای نامگذاری در سالهای اخیر این است که این نامگذاریها به هم مرتبط و مثل قطعات زنجیر به هم متصل است. همانطور که مستحضرید امسال سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی نامگذاری شده است. در گفتوگو با دکتر ابراهیم برزگر، دانشیار و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی ابعادی از این نامگذاری مورد بررسی قرارگرفت. ازجمله مهمترین آثار دکتر برزگر «روانشناسی سیاسی»، «اندیشه سیاسی در صحیفه سجادیه»، «نظریههای جهانی بازتاب انقلاب اسلامی»، «اندیشه سیاسی سیدقطب» و «تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران» است. «اندیشه سیاسی امامخمینی(ره)؛ سیاست به مثابه صراط» از جدیدترین آثار او است که در سال گذشته شایسته تقدیر سیامین جایزه کتاب سال در بخش علوم اجتماعی، برگزیده جشنواره فارابی و کتاب سال دانشگاهی شد.
- آقای دکتر! ابتدای بحث بفرمایید که اصولا حماسهها چگونه شکل میگیرند؟
حماسه، گاه فردی و گاه اجتماعی است. اگر حماسه فردی باشد، طبعا اراده فرد است که نقش تعیین کنندهای در شکلگیری این حماسه دارد؛ نظیر حماسهای که فردوسی با سرودن شاهنامه انجام داده است. گاه حماسه جنبه جمعی و اجتماعی دارد مثل حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی که در این وضعیت فرد به تنهایی نمیتواند حماسهای را خلق کند، بلکه لازمه تحقق حماسههای جمعی، اجتماع ارادههای مختلف در امر واحد و حرکت دسته جمعی مردم در یک مسیر مشخص است. حماسهای که در قالب حماسه سیاسی یا اقتصادی مدنظر است، نیازمند اراده جمعی است. اراده فرد نمیتواند حماسه سیاسی خلق کند، بلکه اراده اجتماع است که میتواند حماسههای جمعی را خلق کند.
- منظور از حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی چه اقداماتی است و در واقع حماسه سیاسی و اقتصادی نیازمند چیست؟
حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی معطوف به غیر یا دشمن است و در قبال مزاحمتها، کارشکنیها و ایجاد زحمتهایی که رقبا، دشمنان و مخالفان انجام میدهندمعنا پیدا میکند.بهدلیل جنگ ارادههایی که رخ میدهد خبر از کوشش جمعی رقبا و دشمنان و مخالفان در قالب متمایزی به وجه مشخصتری یا با شدت بیشتری است. در مسیر رشد و پیشرفتی که مردم برای تحقق اهداف سیاسی و اقتصادی خودشان دارند به گردنههای خاصی میرسند و برای تحقق پیشرفت و گذر و عبور از این گردنههاست که خلق حماسه موضوعیت پیدا میکند و حماسه بهمعنای گذر از این مزاحمتهای تعیینکننده و دشمنیهای خیرهکننده و شدید است.
نکته دیگر در خلق حماسهها، بسترسازیهای قبلی است؛ یعنی حماسه خبر میدهد که در مسیر پیشرفتی که پیش رو داریم، بایستی برای تحقق حماسه، بسترسازیها و ریلگذاریهای قبلی صورت گرفته باشد و بر این مبنا میتوان آن را به پرواز هواپیما تشبیه کرد که برای تحقق این پرواز زمان درازی از قبل باید تدارک دیده شود و باید بسترهایی فراهم و قطعاتی ساخته شود. بنابراین ساخته شدن هواپیما ممکن است چندین دهه طول بکشد، ولی پرواز آن در لحظه خاصی صورت میگیرد که در واقع لحظه پرواز، لحظه حماسهآفرینی است؛ بنابراین هر حماسهای نیازمند بسترسازیهای قبلی است و بهنظر میرسد که با ورود جمهوری اسلامی و دولتی که در سال 1357بنیانگذاری شد و اکنون وارد دهه چهارم عمر خود شده است، این امکان فراهم شده که حماسه سیاسی و اقتصادی موضوعیت و امکان ظهور پیدا کند.
همچنین نکته دیگری که میتوان اشاره کرد این است که حماسه با سفر چهارم عرفانی عرفا در عرفان اسلامی تناسب دارد؛ یعنی جمهوری اسلامی سلوک عارفانه و اجتماعی مردم ایران است و اکنون در سفر چهارم که در دهه چهارم عمر انقلاب اسلامی در حال روی دادن است، در آستانه حماسهآفرینی مردم مسلمان و عارف ایران زمین هستیم و این حماسه به نوعی با رشد و پیشرفت مردم و نظام در سفر چهارم و در آستانه دهه چهارم جمهوری اسلامی صورتبندی میشود.
- چند سال قبل به نام جهاد اقتصادی نامگذاری شده بود؛ بهنظر شما فرق حماسه با جهاد چیست که در این صورت حماسه اقتصادی با جهاد اقتصادی متفاوت خواهد بود؟
شاید بتوان گفت حماسه یکی از مراحل جهاد است؛ یعنی لحظه تعیین کنندهای است که مثلا مبارز، مجاهد و رزمنده پس از سالها تلاش و کوشش به موقعیت و به پیروزی تعیینکننده میرسد که این پیروزی تعیینکننده میتواند به نوعی غیرمترقبه، غیرقابل پیشبینی و موقعیتی دور از انتظار و نوظهور باشد؛ یعنی ضمن اینکه انتظار آنرا داشتیم، ولی در عین حال تجلی آن موقعیت، موفقیت و دستاورد به نوعی امری بدیع و جالب توجه است. بنابراین میتوان گفت ظهور حماسه میتواند مرحلهای از امر جهاد باشد آن هم مرحلهای که یک پیروزی تعیینکننده اتفاق میافتد، مثلا عملیات فتحالمبین در جنگ تحمیلی یا بهگونهای دیگر امر شهادت برای مجاهد فیسبیلالله که ضمن وارد کردن ضربات تعیینکننده بر دشمن و شرکت در عملیات مکرر و فداکاریهای پی در پی سرانجام مجاهد فیسبیلالله به شهادت میرسد. بنابراین حماسه یا با موفقیت عینی بر دشمن خارجی در امر جهاد موضوعیت و تحقق پیدا میکند یا با در آغوش گرفتن شهادت.
- همانطور که بیان شد مقام معظم رهبری در سالهای گذشته عنوان جهاد اقتصادی را بیان کرده بودند و امسال عنوان حماسه اقتصادی، پس مشخص است امسال به حماسه نیاز داریم. بهنظر شما چرا کشور ما امروزه به حماسه نیاز دارد؟
در موقعیت امروز جامعه ما، به دو دلیل حماسه موضوعیت پیدا میکند: یکی بهدلیل اینکه اصولا جمهوری اسلامی ایران پس از تجربه کردن چهاردهه استقلال، آزادی و تجربه نظامسازی وارد موقعیت جدیدی میشود و به شکلی نوشوندگی متمایزی را تجربه میکند. بنابراین با توجه به مسیر طی شده در طول چهار دهه گذشته و پیشرفتهایی که پیدا کرده، گروهی که اکنون موقعیت را تجربه میکند که میتوانند میوه تلاشهای سه، چهار دهه گذشته را بچینند و درخت جمهوری اسلامی از شکل نهال در سال 57اکنون به درخت تناوری تبدیل شده است که از گزند دشمنیهای دشمنان داخلی و خارجی مصون است؛ بنابراین به نوعی میوهاش به ثمر میرسد؛ مثل درختی است که میوه آن در درازمدت و پس از گذشت چند دهه به ثمر میرسد و پیشرفتهایی که حاصل شده و زمینههای رشد و شکوفاییای که اکنون در دهه چهارم فراهم شده نیازمند حماسهآفرینی و شکلگیری حماسه است. دوم بهدلیل دشمنی دشمنان و تنوع پیدا کردن و شدتیافتن این دشمنیها، بهنحوی که اکنون مشاهده میکنیم آنها پس از آنکه از راههای نظامی، فرهنگی و سیاسی ناکام ماندند به حربه اقتصادی، تحریمهای بینظیر یا کم نظیر علیه کشورمان در طول تاریخ ، متوسل شدند؛ یعنی تحریمهایی که اکنون علیه ایران صورت میگیرد به نوعی تحریمهای بینظیری است که در طول تاریخ علیه کشور صورت گرفته است و بنابراین حماسه با تعریفی که از سیاست بهعنوان جنگ ارادهها صورت میگیرد موضوعیت پیدا میکند که در قبال آن دشمنیها و شدتگرفتن و تنوع پیدا کردن دشمنیها، مردم باید با مقاومت، استمرار حرکت در مسیر گذشته دشمنان را ناکام بگذارند و بنابراین تا آنجا که به سیاست و اقتصاد برمیگردد حرکتی را انجام دهند که آن حرکت نشاندهنده بیاثربودن تلاشهای رقبا، دشمنان و مخالفان باشد.
- آیا میتوان اخلاق انتخاباتی را از اجزای سازنده حماسه سیاسی به شمار آورد. اگر جواب شما مثبت است چه نسبتی میان اخلاق انتخاباتی و حماسه سیاسی میتوان متصور شد؟
بهنظرم پاسخ سؤال شما مثبت است. دلیل آن هم این است که یکی از معضلات سیاست و برهههای تعیینکننده آن سیاست، یعنی مقطع انتخابات که سرنوشت چهارسال آینده کشور رقم میخورد این است که در اینگونه مواقع اقتضائات و محذورات سیاسی و تنگناهای انتخاب بین بد و بدتر، کارگزاران سیاسی و رقابت رقبای سیاسی را به سمتی سوق میدهد که برای کسب منافع کوتاهمدت یا درازمدت و پیروزی بر رقیب در انتخابات، اخلاق و هنجارهای اخلاقی و ارزشها را زیر پا میگذارند و بدین وسیله میکوشند که از رقیب پیشی بگیرند، رقیب را تخریب کنند و آنرا از چشم مردم بیندازند و با دستیازی و توسل به مثلا دروغ، وارونه نمایی و بزرگ نمایی، تهمت، غیبت و نیرنگها و ایجاد فضای سوءظن علیه برادران مسلمان فضا را مسموم کنند و افکار را به نفع خود و علیه رقیب انتخاباتی فریب دهند. بنابراین رعایت اخلاق اسلامی در رقابتهای انتخاباتی یکی از اجزای حماسه است.
- بهنظر شما اخلاق انتخاباتی حاکم بر فضای فعلی کشور چقدر با حماسهآفرینی فاصله دارد؟
ما در چند سال گذشته یک آفت اخلاقی داشتیم که البته این آفت اخلاقی دلایل خاص خودش را دارد و بحث مستقل دیگری را میطلبد ولی عجالتا گسترش فضای مجازی و ظرفیتی که فضای مجازی برای تهمتافکنی و دروغ افکنی و گسترش اخبار کذب، دروغ و شایعه فراهم کرده از یک سو و ورود نسل جدیدی از حکومتشوندگان یا حکومتکنندگان در جمهوری اسلامی میتواند دو علت مهم آفت اخلاقی سیاسی در عرصه سیاسی باشد. اما بهنظر میرسد اکنون بعد از چند سال که از تجربه این فضای ضداخلاقی در سیاست برای مردم و کارگزاران سیاسی رخ داده و تبعات بسیار منفی، تلخ و ویرانگر آنرا همه اطراف قضیه تجربه کردهاند آن تجربه، جامعه را به سمت بازاندیشی در رابطه اخلاق با سیاست و رعایت هنجارهای اخلاقی و توجه به اخلاق بهعنوان سرمایه اجتماعی سوق داده و بهنظر میرسد که مردم، سیاستمداران و رهبران ما کسانی را که در عرصه انتخابات اخلاقیات را رعایت کنند مورد توجه قرار میدهند و برعکس کسانی که اخلاق را زیر پا بگذارند مورد بیتوجهی قرار میدهند و آنها را تنبیه میکنند بهدلیل اینکه فرد ضداخلاق قابل اعتماد نیست؛ بهویژه اینکه ما بخواهیم کابین هواپیمای سیاست و کشورمان را بهدست آن فرد بسپاریم.
- بــهنظر شما وظایف اخلاقی سیاستمداران و فعالان سیاسی در راستای خلق حماسه چیست؟
طبعا وظایف سیاستمداران رعایت هنجارهای اخلاقی ولو در موقعیتهایی است که رعایت آنها احیانا سیاستمداران را در کوتاهمدت دچار ناکامی کند؛ یعنی کسی که هنجارهای اخلاقی را در سیاست رعایت کند محققا او در دراز مدت پیروز است، ولو اینکه در کوتاهمدت ممکن است از رقبا عقب بماند و دچار کاستیها و بیمهریهایی شود. بهدلیل اینکه اصولا هنجارهای اخلاقی از سوی سیاستمدار او را همسو با کل عالم هستی میکند یعنی جهت حرکت فطرت، درون او را با رعایت اخلاق همسو میکند. بنابراین اتفاقی که بعد از رعایت اخلاق رخ میدهد، این است که از عدمرعایت اخلاق که مربوط به گذشته است، نه حزنی پیدا میکند و نه از آینده نگران است؛ ویژگیای که برای اولیای الهی بر شمرده شده که آنها نسبت به گذشته حزنی ندارند و نسبت به آینده خوفی ندارند؛ «إِنَّ أَوْلِیَاءالله لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ».
همچنین رعایت امر اخلاقی آنها را با جهت حرکت تمام هستی و کائنات همسو میکند. فرد اخلاقی همسو با هستی حرکت میکند. بنابراین هستی هم به کمک او میشتابد و ما شاهد تحقق آن وعدهالهی هستیم که «إِن تَنصُرُواالله یَنصُرْکُمْ» یعنی کسی که هنجارهای اخلاقی را رعایت میکند هم از جهت آرامش درون و بهداشت روانی در سیاست برخوردار میشود و هم اینکه ساختار هستی در خدمت او قرار میگیرد و امدادهای الهی او را در سیاست یاری میکنند. فرد اخلاقی در سیاست شاهد موقعیتهایی است که توفیقهایی را بهدست میآورد که «مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» است؛ یعنی در محاسبات او لحاظ نشده است؛ بهدلیل اینکه او خودش را با ساخت هستی و جهت فلش هستی همسو میکند و به همین دلیل هستی او را یاری میکند.
بنابراین جهان هستی نسبت به کسی که در سیاست، اخلاقی عمل میکند یا در سیاست اخلاقی عمل نمیکند، بیتفاوت نیست. جهان هستی نسبت به این دو فرد اخلاقی و فرد غیراخلاقی بیتفاوت نیست، بلکه جهان هستی کسی را در سیاست یاری میکند که اخلاقیات و هنجارهای سیاسی را توجه کند، یعنی خوب است که سیاستمداران ما به این مباحث هستیشناسی، کلامی و معرفتشناسی و انسانشناسی توجه داشته باشند. اگر این نگاه کلان را داشته باشند که آنها خواهند مُرد و مطمئن باشند که خواهند مُرد و مسافر سفر آخرت هستند و در آنجا باید پاسخگوی اعمالشان باشند؛ بنابراین این نگاه درازمدتی که به هستی میکنند و اینکه این دنیای چندروزه سیاست هم به پایان میرسد و آنها با رفتارهایی که در این سیاست میکنند و شاکله شخصیت و روحیه خودشان را میسازند و در زندگی بینهایت بعد از مرگ با آن روحیه و شاکله و اعمالی که در سیاست انجام دادند باید زندگی کنند و این اعمال برای همیشه قرین آنهاست. توجه به این مباحث، موجب میشود که هنجارهای اخلاقی در سیاست رعایت شود و جامعه از بهداشت روانی و بهداشت اخلاقی برخوردار شود.